نوشته شده توسط : lord voldemort

در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.

صدر اعظم دانست حق با شاکى است گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى.
مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.

گفت : پس به شیراز برو.
او گفت : شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست.

گفت : پس به تبریز برو.
گفت : آنجا هم در دست نوه شماست.

صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه مى دانم برو به جهنم.
مرد با خونسردى گفت: متاسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد!

 

برای دیدن ادامه مطلب عضو شوید برای عضو شدن کلیک کنید
                                   



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار , ,
:: بازدید از این مطلب : 568
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

ن به شوهر میگه : ببینم حقوق این ماهت کجاست ؟

 زن: بذار جیباتو بگردم!
 
زن (در حالی که جیب پشت شلوار شوهرش رو چک می کنه) : پس کجا قایمش کردی ذلیل مرده؟!

مرد (با گریه) : به خدا تو جیبام نیست!
 
زن: ای وای اونجا رو کیفم گذاشتیش!

مرد: امون نمیدی بهت بگم که
زن: مرسی عزیزم بیخود نیست من اینقدر دوست دارم! 
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب طنز کوتاه , مطالب خنده دار , ,
:: بازدید از این مطلب : 633
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد